برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود...
عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، 
نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی...
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ،
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام...
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم....
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم....
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ،
تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ،
نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی...
قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ،
زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !

روزت مبارک مرد زندگی من
دوست دارم بی اندازه
همیشه کنارم بمون
تا آخرش...

عاشق اینم که همش ، به ساعتم نگاه کنم
قلبم رو بی قرار تو ، لحظه رو چشم براه کنم
برای اینکه برسی ، فقط خدا خدا کنم
من که دارم حس می کنم ، خودم رو تو ثانیه هات
دلم برات تنگ شده بود ، واسه خودت واسه هوات
واسه یه ذره دیدنت ، حتی واسه صدای پات
خیلی زیاد دوست دارم ، دوست دارم بیشتر از هر چیزی که هست
زمستونم دوست داره ، چون سر راهتو نبست
با نفسات حس می کنم ، حس می کنم وقت نفس کشیدنه
قلبم رو میزارم وسط ، این سفره ی عید منه
آینه ی دلگیر دلم ، دلش واسه دیدن تو ، تنگ شده و
می خواد تو چشمات بازم ببینه خودشو
هرچی که دور و برمه ، به من داره میگه میای ،
خاطره انگیزه که تو چند ثانیه دیگه میای
خیلی زیاد دوست دارم ، دوست دارم بیشتر از هر چیزی که هست
زمستونم دوست داره ، چون سر راهتو نبست
با نفسات حس می کنم ، حس می کنم وقت نفس کشیدنه
قلبم رو میزارم وسط ، این سفره ی عید منه
نظرات شما عزیزان: